جدول جو
جدول جو

معنی بادله دوز - جستجوی لغت در جدول جو

بادله دوز
(زَ نَنْ دَ / دِ)
آنکه با تار نقره (بادله) لباس دوزد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ لَ / لِ)
یراق بادله به جامه دوختن. یراق دار کردن جامه
لغت نامه دهخدا
(دِ لِ)
دهی است از دهستان پشتکوه سورتجی بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری. در 36هزارگزی خاور کیاسرقرار دارد. منطقه ای است کوهستانی سردسیر با 640 تن سکنه که بلهجۀ مازندرانی تکلم میکنند. آبش از چشمه سار و محصولش غلات و ارزن و شغل مردمش زراعت و حشم داری و مکاری و صنایع دستی زنانش شال و کرباس و گلیم بافی و راهش مالرو میباشد. عده ای از مردان زمستان برای تأمین معاش بحدود نکا و بهشهر بکارگری میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو چ 1342 هجری قمری ص 123 شود
لغت نامه دهخدا
(دِ لِ دَ رِ)
دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 39هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و 3هزارگزی جنوب رود خانه نکا واقعست. سرزمینی است کوهستانی دارای جنگل با هوائی معتدل مرطوب. دارای 50 تن سکنه میباشد که به لهجۀ مازندرانی سخن میگویند. آبش از چشمه و محصولش غلات، ارزن، لبنیات و شغل مردمش زراعت و مختصری گله داری است. صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بادله دوزی
تصویر بادله دوزی
هندی پارسی سیمدوزی
فرهنگ لغت هوشیار
دره ای در بخش یانه سر منطقه هزارجریب بهشهر، از ارتفاعات
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان چهاردانگه ی شهریاری بشهر
فرهنگ گویش مازندرانی